- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
برخاست، که عزم و استواری این است بنشست، که صبر و بردباری این است ذکر لب او فُزتُ و رَبِّ الکعبه است در حال سجود، رستگاری این است ************ در چشم من آئینه علی، آب علیست مهتاب علی، مهر جهانتاب علیست خـون سر او، کـنار سجّـاده نـوشت مظلومترین شهیدِ محراب عـلیست ************ دریـا بود و گهـر به ساحـل مـیداد انگـشتـری خـویش به سائـل میداد از کیسۀ نان خشک میکرد افـطار از کاسۀ شیـر خود به قـاتـل میداد ************ گفتند: که پیش از عدم آمد به وجود آن صدرنشین مسند غـیب و شهـود یک روز طلوع کرد از کعبۀ عشق یک روز غروب کرد در حال سجود ************ جان با هیجان گِرد سرش میگردید پـروانـۀ دل دور و برش میگـردید در عــمــرِ کـمِ زمـامــداریِ عــلـی اسلام، به گِـرد محـورش میگردید ************ آفـاق کجا نـور جَـلی را حس کرد؟ آرامش صبـح اَزَلـی را حـس کرد؟ جـز پـنـج بهـار فـرصت زود گـذر کی طعم عدالت علی را حس کرد؟ ************ دل جام بلی ز روی میل از تو گرفت تأثـیر، ستـارۀ سهـیـل از تو گرفـت ای روح دعـا بعد تو شد عـالـمتاب انوار دعایی که کـمیل از تو گرفت ************ زیبایی چـشمهسار در چـشمش بود دلـتنگی و انتـظار در چـشـمش بود در کـوفـۀ بیوفـا صبـوری میکرد با آنکه همیشه خار در چشمش بود ************ شد تنگ غروب و بر دلم آه نشست در دامن شب ستـاره با مـاه نشست شیـون ز کـبوتران چاهی برخاست فـریاد تو وقـتی به دل چـاه نـشست ************ ای روح کـرم که مـظهـر احـسانی «آنی» که اشاره کرد «حافظ» آنی خـورشیـدی و ذرّه پـروری آیـیـنت آئـیـنـۀ «هَـل اَتی عَـلَی الاِنـسـانی» ************ ای نـام تو « دافِـعُ الـنِّـقَـم» یا مـولا وی یاد تو « سـابغُ النّـعَـم» یا مولا ای چشم خدا، گوشۀ چشمی، که گرفت آئـیــنــۀ دل، غــبـارِ غـــم یـا مــولا ************ مطلـوب تـمام اولـیاء مطلب اوست آیات تـوکّـل و رضا بر لـب اوست رایات قـیام و صلح و صبر و ایثار بر دوش حسین و حسن و زینب اوست
: امتیاز
|
زبانحال امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
یک شب دگر تو منتظرم باش، فاطمه مَرهـم برای زخـم سرم باش، فـاطـمه یک عمر، انتظار تو را میکشم بس است هجرانِ روزگار تو را میکشم بس است از سیـنهٔ شکـستهٔ تو سیـنـهاَم پُر است از بازوان خـستهٔ تو سیـنهاَم پُـر است آری شنـیـدنـیـست، غـم ایـنـچـنـیـنیاَم طـولانـی است قـصهٔ خانه نـشیـنـیاَم مـیآیـم و نـگـفـتـنـیاَت را بمن بـگـو آن قـصـهٔ شـنـیـدنیاَت را بـمـن بـگـو من ماندهام هنوز، از آن رو گرفـتـنَت وای از زمانِ دست به پهلـو گرفـتـنَت ایکاش حرفی از در و دیوار میزدی یک ذّره حرف، از نوک مسمار میزدی غیر از وصیتت، به شبِ رفتنَت به من چیزی نگفتی عاقبت از محسنت به من صد ماجرا اینهمه تُو داری، ای دریغ! رفتی تو با تمام گرفـتاری، ای دریغ! یادم نرفـته آخـرِ خـط، گـفـتی یا عـلی بودی بخون و خاک و فقط، گفتی یاعلی حـالا عـلـی بـسوی تو پـرواز میکـند عـقـده ز اسـتـخـوانِ گـلـو باز میکـند گـویا هـنـوز منـتـظـرِ من نـشـستـهای من با سرِ شکسته، تو پهلو شکستهای تـازه حسن مصیـبـتـش آغـاز میشود کم کم صدای غـربتـش آغـاز میشود دارد حـسیـن، زمـزمـهٔ کـربـلا به لب زینب صبور، در همه غمهاست روز و شب میبینم آن زمان که سرم، جنگ میشود دامانِ اهل کـوفه پُر از سنگ میشود
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمومنین علیه السلام
دلت هـوای اجـل کرده نیـمه جـانی تو در انـتـظـار و هــوایـیِّ آسـمـانـی تـو بیا بگـیـر ز اسم خودت مـدد، برخـیز هنوز هم که هـنوز است، پهـلـوانی تو امان ازین همه غربت به تازگی مَردم شده است باورشان که نماز خوانی تو چه قدر دل نگـرانی برای قـاتـل خود فدای این همه لطفت، چه مهربانی تو گرفته صبر مرا، رنگ چهـرۀ زردت بهـار من چه شده زخـمـیِ خـزانی تو دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت به یاد محـسن و مـادر چه بیامانی تو سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را شهـید روضۀ زهـرای قـد کـمـانـی تو شـبـیـه مــادرمـان فــاطـمـه دم رفـتـن برای پیکر صد پاره روضهخوانی تو امان از آن سر بر نیزه، وای از گودال امان ز کـوفه و زیـنب، اگر نمانی تو
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمومنین علیه السلام
از نگـاه پـسرت سمتِ سرت ریخت دلم دست تو سرد شد و چشم ترت ریخت دلم از سخنهای طبیبی که تو را کرد جواب از نگاه همه در دور و برت ریخت دلم مـادرم فـاطـمـه را در نـظـرت میبـیـنم ریخت از فرق تو خونِ جگرت ریخت دلم نفـس من به نـفـسهای تو بـنـد است پـدر از نفـسهای کم و مخـتصرت ریخت دلم سمتِ کـوچه نظـرم جـلب شد و آنجا، با دیـدنِ جـمعـیـتِ پشت درت ریخـت دلـم رخ مهتابیِ تو روز مرا چون شب کرد خون فرق سر تو خون به دل زینب کرد این غم آنست که یک روزه مرا پیر کند کیـست تا حـال منِ غـم زده تفـسـیر کـند بس که این زخم عمیق است و ز تو خون رفته شیر هم سخت، بعـید است که تأثـیر کند کاش میمُـردم و این گونه نمیدیـدم که رنگ رخـسار تو هـر ثـانـیه تغـیـیر کند پشت در گفت یتیمی که مگر سابقه داشت بـیغـذا بـاشم و خـرمـای عـلی دیر کند رحمت حق به دو چشمی که به قصد قربت گریه بر غربت این زخمیِ شمـشیر کند کاش پیک اجل این بار کند صرف نظر لااقـل کـاش کـمـی هـم شده تأخـیـر کـند کاش فکـری تو به حال دل و آهم بکنی چـشم خود باز کـنی بـاز نگـاهـم بکـنـی ظاهراً زخم، عمیق است و شفا نیست که نیست سرِ مُنشق شده را هیچ دوا نیست که نیست میروی بعـدِ تو شایـد که بفـهـمـد کـوفه هیچ کس مردتر از شیر خدا نیست که نیست کیسۀ نان و رطب هم به تو میریزد اشک که گرسنه است یتیمیّ و غذا نیست که نیست کوفه نشناخت تو را بعدِ نبودِ تو چه سود پشت در جمع شده مَردُم و جا نیست که نیست داغ تو داغ بزرگـیست که تا آخـر عـمر مرهمی بر جگر خستۀ ما نیست که نیست با اشاره به من و تـشنه لـبت فـهـمـاندی هیچ داغی چو غم کرببلا نیست که نیست چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمومنین علیه السلام
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت علی جراحت سر را همیشه در دل داشت نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت دمــی کـه آیــنــهٔ آب چـــاه را مــیدیــد هزار حـنـجـره فـریـاد در مقـابـل داشت بلند دست کـریـمـش ز دیـده پـنـهـان بود چو بوتهای که در آغوش خاک حاصل داشت به نخل عاطفهاش دست هیچ کس نرسید به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت اگر شـبـانـه به اطعـام سـائـلان میرفت به جان فاطمه، شرم از نگاه سائل داشت پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود همیشه در دل خود انـتظار قـاتـل داشت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
قدر شب قدری و عزادار تو زهراست از روز ازل تا به ابد یار تو زهراست با بـال شـکـسته سرِ زخـمیِّ تو بـستـم تیمار تو با فاطمه غمخوار تو زهراست بر شـانۀ تو بیـرق دین است و ولایت بالاست عَلم چون که علمدار تو زهراست تیغی که شکسته سر تو قاتل تو نیست دق کردهای از داغ و گرفتار تو زهراست بازوی تو بستند و شکـستـند حریـمت بیمار غـم یـاسی و بیمار تو زهراست آه دل خــود را بـه تَـهِ چــاه مَـیــنـداز چون مشتریِّ آه دل زار تو زهراست این بـار قـرار من و تو گـوشۀ گـودال خنجر، پسِ سر، باز عزادار تو زهراست پـای سـرِ بر نـیـزه بیا نـدبه بخـوانـیـم که منتـظر دیـدن سـالار تو زهـراست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت بر مژههایش رشتههای اشک و خون داشت دیگر گـلی روی لبـش هرگـز نروئـید بر گونه اما لالـههـای واژگـون داشت دلتنگ زهرا بود و میزد دست بر هم روی لبـش انـا الـیـه راجـعـون داشت بر دوش او هـفت آسمان آوار غم بود تا بود زهـرا خانۀ حیـدر ستون داشت پشت سرش زینب به گریه آب میریخت پشت مسافر آب پاشیدن شگون داشت خـاکـی که مـیبـوسـیـد رد پـای او را گریه ز نون والقلم، ما یَسطرون داشت از فرق سر باید برون ریزد غمش را از غصهها آتشفشانی در درون داشت خـود ره نـشـان تـیـغ قـاتـل داد انگـار سر گشتهای را سوی مقصد رهنمون داشت رنگش عوض میشد ناگه صیحه میزد گویا فلک ازرفتن حـیدر جنون داشت در راه مسجد تا به خانه گریه میکرد از خاطراتش چشمهایی لاله گون داشت یـاد زمـانی که زنی پـهـلـو شـکـسـتـه در جای جای خاک کوچه رد خون داشت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر
این گونهای که تو، غرق خدا شدی مـانـدیـم، بـنـدهای! یا کـبـریا شدی؟ هرجا که میرویم، آنجا تویی عـلی کون و مکان شدی ارض و سما شدی مـا را نـگــاهِ تـو از خـاک آفــریــد با این حـساب تو، بـابـای مـا شـدی تـا مـا گـدا شـدیـم، بـیادّعــا شـدیـم جود و کرم شدی، لطف و عطا شدی سیلاب مشکـلات، ما را ربوده بود تا ایـنکه آمـدی، مـشکـل گـشا شدی «هُمْ راکعون»شدی، «والسّابقون» شدی هَم «إنّمایی» و، هَم «هـلْ أتیٰ» شدی رکـن و مـقـام، تو، بـیت الحـرام، تو در سرزمین وحی، سعی و صفا شدی ای خشت، چون ادب کردی به محضرش حالا برای خـود، ایـوانْ طـلا شدی با درد آمـدیـم، تـسکـیـن مان شَـوی با گـریـه آمـدیـم، نـورالـبُـکـا شـدی ای مـونـس هـمه در وقـت بیکـسی آخـر خـودت چرا تـنهـا رها شدی؟ هـنـگـامـۀ فـلـق، یـاد تـو مـیکـنـیـم چون در نماز صبح، حاجت روا شدی غرقاب خون خویش در بین آن گِلیم گـریـان روضـۀ یـک بـوریـا شـدی شبـهـای قـدر شـد، هـمـراه فـاطـمـه شـایــد روانــۀ کــربُ و بـلا شــدی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
لطف کسی شبیه علی جان تمام نیست مهر کسی شبیه علی جان مدام نیست در پیـشگـاه حـضرت حـیـدر برای ما بـالاتـر از مـقـام گـدایـی مـقـام نیـست بـابـای مهـربـان و امـام و چـراغ دین در حق نوکران خودش او کدام نیست؟ بعد از فراق فاطمهاش روز خوش ندید جـز چاه با عـلی احدی هم کلام نیست گیرم که زخـم فـرق عـلی التـیام یافت هجـران یـاسِ سوخته را التـیام نیست از کوچههای کوفه پدر را به خانه برد دل خونتر از امام حسن هیچ امام نیست با هم بـرای غـربت زیـنب گـریـستـند از کوچه رد شدند، کسی پشت بام نیست خـاکـستر و نگـاه حـرامی و کعب نی جای عـقـیـله در وسـط ازدحـام نیست کوفه هر آنچه داشت حراجی دگر نداشت کوفه به هیچ وجه به سختی شام نیست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر
یا علی حِصنِ حَصین را تو خودت معنا کن گـم شـدم در خـودم آقـا تـو مرا پیـدا کن هر کجا رفتـهام از لطـف تو گفـتم حیدر این صفت در تو اگر نیست مرا رسوا کن دشمنت از تو کمک خواست نجاتش دادی شب احیاست بـیا نوکـر خـود احـیاء کن رو به ایـوان طـلایـیِّ تـو گـفـتـم العــفـو پس امان نامۀ این عاشق خود امضا کن از نگـیـن میگـذرم بیـن نـمازت به گـدا جـای انگـشتـر خـود اشک ولا اهـدا کن خـاک زیـرِ قــدم زائـر تو الـمـاس است کـوه نور آمـده درهای ضـریحت وا کن آرزویـم فـقـط ایـن اسـت، دَمِ جـان دادن ذکـر لـبـهـای مـرا نـالــۀ یـا زهــرا کـن تو سفارش کن و در روز ظـهور مهدی بیـن آن لشـکـر دلـداده مـرا هـم جـا کـن
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
کوفـه، مدینه بـود مـگر؟ التـهاب داشـت محراب، کوچه بود مگر؟ اضطراب داشت تیـغ عدو کجـا و سَـرِ سِـرِّ عدل و داد! دشمن دوباره بر سر نیزه کـتاب داشت ایـن فتـنه هـا ز گـور خـوارج بلـند شـد دینی که بی علی است، اساسی خراب داشت بـار دگـر ز پـشـت به نامردی اش زدند غـربت بـه نام نـامی او انتسـاب داشت در سر، هوای ماندن در کوفه را نداشت او کـه دلـی بـه یاد مدینـه کبـاب داشـت تـنهـاتـریـن غـریـب، هـوایـی یـار بـود با یاد فاطمه، نه خوراک و نه خواب داشت قلبش به یاد فاطمه می زد، که مرگ خواست آن شب علی لبی به دعا مستجاب داشت دیگر حساب روز و شب از دست داده بود در تنگنای سینه، غمی بی حساب داشت موی سپـید او کـه ز رویـی کـبـود بـود از خون سرخ سر ز چه قصد خضاب داشت جان در تنش چه شد که چنین بیقرار بود؟ مثل مسافری که به رفتن شتاب داشـت میلی به شیر و نان و رطب هم نداشت او تنها نمـک که زخم دلش التهـاب داشت از سهم شـیر خویش به قاتل دهد که او روحی پـر عاطفه به زلالـی آب داشت زیـنـب ز نیـشخـنـدۀ قـاتـل؛ تـمـام عـمر روحی اسیـر پنجۀ رنج و عذاب داشت
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی علیه السلام
پلـک های نیـمه بازش آیه های درد بود آخرین ساعات عـمر حیـدر شبگرد بود چـادر خاکـی زهـرا بالـش زیـر سرش عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش زخم فرقش،ترجمان عمق زخم سینه بود کـوفه هـم مـثـل مدینه دشمـن آیـینه بود آتـش آه حزینش بـر جگـر افتـاده اسـت ایـن دم آخر، به یاد میـخ در افتاده است در نگاه زینب دل خسته زخمش آشناست زخم فرقش شکل زخم پهلوی خیرلنساست زخم های کهنه بر رفتن مجابش کرده اند نـا امیـدانه طبیـبان هم جـوابش کرده اند معنی فُزتُ وَ رَبِّ الکعبۀ او روشنـست حیدر مظلوم سی سال ست،فکر رفـتنست کوفه شب ها آشنا با اشک فانوسش شده ماجرای کوچه سی سالست، کابوسش شده اضطراب زینب او را بُرده در هُول و ولا زیر لب با گریه می گوید که وای از کربلا گریه های مرتضی دنیای رمز و راز بود یاد عـاشورا برایش روضه های باز بود
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت حضرت علی علیه السلام
غـم از حال و روزم بُود منجلی بـســوزد دلــم در عــزای ولــی زنـم نـالـه چون کـودکـان یـتـیـم که ضربت رسیده به فرق عـلی علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** فلک گرچه شد از غمش بی قرار خزان وجودش شده چون بـهـار بـه نـام خـداونــد کـعــبــه قـســم علی غرقه در خون شده رستگار علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** زمـانـه نــکــرده به مــولا وفــا که دیده به خود لحظه لحظه جفا علی فرق بشکسته در موج خون رَوَد دیـدن بـضـعـۀ مــصـطـفـی علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** به سوز و به آه و دل مضطرش علی روضه خوان شد به چشم ترش مخـور غصه ای یاس نیـلوفری تو دستت شکسته علی هم سرش علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** الا بـضـعـۀ پـاک پــیـغــمـبــری الا ای کـه تـو هـسـتـیِ حـیـدری بدان جانم آن دم ز تن شد بُرون که دیـدم تـو افـتـاده پـشـت دری علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** غـمـم مـنـجـلـی گـشتـه واغـربتا که داغ ولـی گـشـتــه واغـربـتـا شده کوفه شهر غم و اشک و آه عــزای عـلـی گـشـتـه واغـربـتا علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** فـلـک مـرثـیـه خـوان مـولا شده که مظلوم و تنها چو او کس ندید در ایـن دار دنــیــا در اوج بــلا دوباره یـتـیـمی به زیـنب رسیـد علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** بـــســـوزد دل اولــیـــای خــــدا به خلق دو عـالـم ولی کـشته شد مــنــادی نــدا داده از آســـمــان وصـیّ پـیـمـبـر عـلـی کـشته شد علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** امـام دو عــالـم اگـر چـه ز غــم بـه رنـج غـریـبـی شـده مـبــتـلا ولـی بـایـد ایـنـجـا بـگـویـم به آه امــان از عــلــی اکــبـر کــربـلا علی یا علی یا علی یا علی؛ علی یا علی یا علی یا علی (۲ ) ************************************** به فرق علی خورده شمشیر کین وَ چشمان ز گریه چو دریـا شده ولی یک عـلی در صف کـربـلا تــمــام تـنـش اربــاً اربــاً شـــده علی اکبرم ای علی اکبرم؛ عـلی اکبرم ای عـلی اکبرم (۲ )
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت حضرت علی علیه السلام
در مسیر دین و ایمان؛ بر مهر علی دل بستیم شکر حق که مثل خوبان؛ محبین مولا هستیم نـور یکـتـا عـلی مولا ای بی همتا علی مولا جان زهرا علی مولا؛ جان زهرا علی مولا (۲ )
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب با امیرالمومنین علیه السلام
شکسته بالی و با دخـتـرت سخن گـفتی کمی ز غـربت خود را برای من گفتی چـقـدر طـعـنه شنـیـدی چقـدر دم نزدی چقدر حرف خدا را به مـرد و زن گفتی چقـدر حرف دلـت را به چاه می بردی چقـدر درد و دلت را به خویشتن گفتی دم غـروب سـلامـی به همـسرت دادی گمـان کنـم که بـه زهـرا ز آمـدن گفتی دلـت گـرفـت پــدر یـاد مـادر افـتــادی ز شعلـه هـای در و از لگـد زدن گفتی یـتـیـم هــا کـه بـرای تـو شـیـر آوردنـد ز بـی وفایـی ایـن کوفـیان به من گفتی تو از شلوغی و ترس از ربودن اطفال ز سنگ خوردن و سختی رد شدن گفتی سـحـر بـه رسـم سفـارش کنار عباست فقـط حسـین حسین و حسن حسن گفتی نوشت بر کفنت جوشـنی حسینِ غریب تـو از وصیـت زهـرا و پیـرهـن گفتی ز کشـتن نوه هـایـت ز کشـتـن پـسـرت ز قتلـگاه و بـدن هـای بـی کـفـن گـفـتی
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی علیه السلام در شب شهادت
رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قـسـم به خالـق کـعـبه که رستگـار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده بــرای دیــدن زهــرا امــیـــدوار شــدم بـه محـفل بشـریّت مـنـم هـمـان شمـعی کـه نـور دادم و آب از فـراق یـار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گـل خـزان زده در مـوسـم بـهـار شـدم به روزگار من آن شد در این دو روزۀ عمر که تـا قیـامـت، مـظـلـوم روزگـار شـدم به پیـش اشگ یتیمان از آن تنـم لـرزید که خود به فـصل جوانی یتیـم دار شدم بـه چاه گفـتم ای چاه گـریه کـن بـر من کـه من بـه کینـه یاران خود دچـار شدم چه سال ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فـراق یـار شـدم به نخـل میثـم خود ثبت کن بگو «میثم» که مـن اسیر ستم هـای بـی شـمار شـدم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
شبـی هم این دل ما انتخـاب خواهد شد برای خـلـوت اُنست خـطاب خواهد شد مكش ز خـیـمـۀ دلها عـمود مِـهـرت را كه آسمـان به سرِ ما خـراب خواهد شد كسی كه مهر علی در قنوت او جاری است دعـای نیـمه شبـش مستجاب خواهد شد مـیـان مردم صاحـب نـظـر اگـر بـرود غـلام در گهـت عـالـیجـناب خواهد شد كـویــر را نـفـس قــنـبـرت كـنـد دریــا سـراب نـام تو نـشنـیـده آب خـواهد شد به قـدر فـهـم كـمـم هم اگـر كه بنـویسم فـضایـل تو هـزاران كـتـاب خواهد شد چه دیده بود پیمبر كه گفت در این ماه محاسن تو به خونت خضاب خواهد شد جـواب خِـلـقَـتِ خَـلقی و از بد دنیاست كه زخم فرق سر تو جـواب خواهد شد امــام اول دنــیــا پـس از شـهــادت تـو امـام كـشـتـن این قـوم باب خـواهـد شد یكی به سوده الـماس پـاره پـاره جـگـر یکی ز فرط عطش دل كباب خواهد شد پس از تو كار به جایی رسد در این دنیا كه صید حرمله طفل ربـاب خواهد شد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب با امیرالمومنین علیه السلام
بستی نگـاه خستۀ خود را چـرا به در داری به سوی فـاطمه بابا مگـر نظـر قـرآن کــنـار بـسـتـر تـو بـاز کـرده ام بـابـا بـبـین که آمـده وَانـشَـقَّـتِ الـقـمر فهمیدم از نگـاه ترت... رفـتـنی شدی امشب به جان چشم تو می ترسم از سحر گفتی کفن بیاور و رفتی ز هـوش باز آرامـش مـرا مـبـر ای مـهــربـان پـدر قـرآن به سـر گـرفـتـه ام و زار مـی زنـم بـا قـلـب خــسـتـه نــالــۀ قـهـار! مـی زنـم قـلـب مرا دوبـاره به آتـش مـزن پـدر با چـشم بسته لب مگـشا بر سخن پدر آهسته حرفهـای خصوصی خویش را پنهان ز اهـل خـانه مگـو با حسن پدر از کربلا و هجمه غمها و تیغ و تیر... گـفـتـی حـکـایت تنِ بـی پـیـرهـن پـدر خیره شدی به دست ابوالفضل خود چرا؟ خون می چکد زچشم تو در پیش من پدر دارد بــرای تـو حـسـنـم سـیــنــه مــی زنـد گـریان... حسیـن بی کـفـنـم سیـنـه می زنـد حالـم خـراب بود ز غـم شد خـراب تر از داغ روی تو شـده ام دل کـبـاب تـر گـویـا در آسـتـان خـداونـد لا شـریـک آن کس مقرّب است که دیده پُـر آب تر بعد از تو ای سلام بدون جواب نیست در کـوفه از سلام حـسن بی جـواب تر با روی خون گرفته به من گفته ای که نیست از آن سـر بـریـده محـاسن خضاب تر رنگـت پـریده است پدر جـان سکـوت کن دیگر بس است روضه !به قرآن سکوت کن گاهی نظر به کام حسن می کنی و گاه باچشم خیس می کشی از عمق سینه آه گاهی زهوش میروی و بعد...بی رمق می افکـنی به حلق حسیـنم فـقـط نگـاه جانم به لب رسید پدر؛ زآن دمی که تو گاهی ز کوفه حرف زدی، گاه قـتلگاه گفتی که اهل کوفه مرا حـبس می کنند پـیـش سـر بـریـده و اطـفـال بـی پـنـاه آن روز پس دلاور رعنای من کجاست؟! عباس تکیه گاه حسین و حسن کجاست!؟
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
ببار ای دیده از داغ علیِ مرتضا امشب که خون گرید ز داغ او تمام دیده ها امشب به تیغ ابن ملجم شد روان خون سر مولا که از این داغ می نالد همه ارض و سما امشب پس از عمری شکیبایی ز نامردی این مردم رسد شیر خدا دیگر به دامان خدا امشب تماشایی بود امشب وصال حیدر و زهرا رسد خیر البشر آخر سوی خیر النساء امشب علی رفت از جهان و شد یتیمی سهم این عالم غریبی ماند بعد از این برای مجتبا امشب نگاه آخرش بود و غم زینب که در او بود پریشان حسیـنش بود و داغ کربلا امشب
: امتیاز
|
نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام
ای امامِ متّـقـین؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا یا امیرَالمؤمنین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا عالَم چون قـطره در دریـای ولایت قــبــلـۀ عــاشـقــان ایــوانِ طـلایـت روشنیِ راهِ دین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا یا امیرَالمؤمنین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ای امامِ متّـقـین؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ******************************* مــولا و آقـــا و امــامِ مــا هــسـتـی حاکِم و سَـروَر و فـرمانـروا هستی در سماوات و زمین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا یا امیرَالمؤمنین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ای امامِ متّـقـین؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ******************************* می باشد از ازل ای عـالـی ای اعلا سـتــایــشـگـرِ تـو آن حـیّ تـعــالـی بی مثال و بی قرین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا یا امیرَالمؤمنین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ای امامِ متّـقـین؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ********************************* خـورشـیـدِ سپـهـرِ انــوارُ الـهُـدایـی با فـرق شـکـسـتـه مـهـمـانِ خـدایی زینتِ عرش برین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا یا امیرَالمؤمنین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ای امامِ متّـقـین؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ********************************* ای مـظـلـومِ عـالَـم جـانِ مـا فـدایت زهـرا شد گـریـانِ آن فـرقِ دوتایت جانِ ختم المُرسلین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا یا امیرَالمؤمنین مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا ای امامِ متّـقـین؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا علی؛ مولا
: امتیاز
|
نوحۀ شهادت حضرت علی علیه السلام
شد داغ دل از حـد فزون، آه و واویـلا آه و واویلا محراب و مسجد لاله گون آه و واویلا آه و واویلا گویم با چـشمِ تر، یا حـیـدر یا حـیـدر مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا **************************************************** با اشک و شور و زمزمه، آه و واویلا آه و واویلا مهـمـان شـود بر فـاطـمـه، آه و واویلا آه و واویلا نـالـۀ پـیـغـمـبـر، یا حـیـدر یـا حـیـدر مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا **************************************************** چـشـمان مـولا بستـه شـد، آه و واویلا آه و واویلا فـرق سـرش شکـستـه شد، آه و واویلا آه و واویلا چون لاله شد پـرپر، یا حیدر یا حیدر مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا ******************** شب بیست و یکم ******************** دلـهـا شـده مـاتـم سـرا، آه و واویـلا آه و واویـلا در مــاتــم شــیــر خــدا، آه و واویلا آه و واویلا تــسـلـیـت یـا زهــرا، واویـلا واویـلا مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا **************************************************** دلــخــون و خــســتـه آمــدی، بــهــر اسـتــقــبـال پــهــلــو شـکــســـتــه آمــدی، بــهــر اسـتــقــبـال در عـالـم شـد غـوغـا، واویـلا واویلا مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا **************************************************** بـهـارِ عُــمــرِ هـمــســرت، شــد خــزان امـشـب آن روی نــیــلـی از عــلــی، کـن نـهــان امـشـب از غــمِ مــرتــضـی، واویــلا واویـلا مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا ******************** شب بیست و سوم ******************** صـوت مـنـاجـات عــلــی، از چـه شـد خــامــوش هـر لـحـظـه در بـسـتـر چـرا، مـی رود از هــوش با شـور و زمـزمـه، گوید یا فـاطـمـه مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا **************************************************** امّ الــمــصــائـب خـــونــجــگــر از غــــم بــابــا ســــــوزِ دلــــش از آتـــشِ مـــــاتــــمِ بـــــابـــــا از داغـت مغـمـومم، بـابـای مظلـومم مظلوم علی مظلوم علی یا علی مولا **************************************************** شــد اجــر خــوبـی هـای تــو فــرق بـشــکــسـتــه روزی شــود ایــنــجــا پــدر دسـتِ مــن بــســتــه شـود بـر نـی دیـده، سـرهـای بـریـده مظلوم حسین مظلوم حسین ای حسین جانم ای حسین جانم...
: امتیاز
|